روشن است اتش درون شب وزپس دودش!طرحی ازویرانه های دور!گربه گوش آیدصدایی خشک!استخوان مرده می لغزددرون گور!دیرگاهی مانداجاقم سرد!وچراغم بی نصیب از نور!خواب دربان رابه راهی برد!بی صداآمدکسی ازدر!درسیاهی اتشی افروخت .بی خبراما.که نگاهی درتماشاسوخت
.§§ m §§
نظرات شما عزیزان:
تاریخ: جمعه 27 / 6 / 1392برچسب:کتیج تارنگارحامدرئیسی,کتیج شعرعاشقانه,
ارسال توسط حامدرئیسی
آخرین مطالب